پاسخ به شبهه افکنی پاپ در مورد پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
چکیده :
دشمنی غرب مسیحی نسبت به اسلام و پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله پیشینه دیرینهای دارد. یک نمونه آن، جنگهای صلیبی و استعمار غربی نسبت به کشورهای اسلامی است. صدها سال در قرون وسطی، با انواع تهمتها و افتراها علیه اسلام و پیامبر اسلام محافل خویش را گرم نگه میداشتند. اما مدتها بود که این گونه اظهارات از جانب غرب مسیحی مطرح نمیشد تا اینکه اخیرا شواهد و علایمی بر بازگشت آنها به همان رویه پیشین مشاهده میشود که نمونه آشکار آن، اظهارات مغرضانه پاپ علیه اسلام و پیامبر اسلام است. در این مقاله ابتدا اظهارات پاپ بررسی گردیده و سپس به صورت منطقی و تحلیلی به نقد و ارزیابی آن پرداخته شده است.
کلمات کلیدی :
اسلام، پیامبراعظم، پاپ، جهادمقدس، خشونت، عقلانیت.
چکیده
دشمنی غرب مسیحی نسبت به اسلام و پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله پیشینه دیرینهای دارد. یک نمونه آن، جنگهای صلیبی و استعمار غربی نسبت به کشورهای اسلامی است. صدها سال در قرون وسطی، با انواع تهمتها و افتراها علیه اسلام و پیامبر اسلام محافل خویش را گرم نگه میداشتند. اما مدتها بود که این گونه اظهارات از جانب غرب مسیحی مطرح نمیشد تا اینکه اخیرا شواهد و علایمی بر بازگشت آنها به همان رویه پیشین مشاهده میشود که نمونه آشکار آن، اظهارات مغرضانه پاپ علیه اسلام و پیامبر اسلام است. در این مقاله ابتدا اظهارات پاپ بررسی گردیده و سپس به صورت منطقی و تحلیلی به نقد و ارزیابی آن پرداخته شده است.
کلیدواژهها: اسلام، پیامبراعظم، پاپ، جهادمقدس، خشونت، عقلانیت.
مقدمه
دشمنی غرب مسیحی با اسلام، محصول پیشرفت اسلام درمحدوده قدرت امپراتوری از یک طرف و نفوذ اسلام در جنوب اروپا از سوی دیگر، در قرون نخستین اسلامی بود. در آن زمان هنوز کلیسای ارتدوکس از کلیسای کاتولیک جدا نشده بود و غرب یکپارچه در تاریکی جهل به سر میبرد. در تمام این دوره، آنچه غرب از اسلام میدانست بسیار اندک و براساس دشمنی تمام عیار با آن بود. غرب تا قرنها پس از آن نه ترجمهای از قرآن داشت و نه با شخصیت حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله آشنایی داشت. مبنای قضاوت آنان از اسلام و پیامبر صلیاللهعلیهوآله افسانهها و شایعات بی اساس بود که مبلغان جاهل و یا مغرض وابسته به کلیسا میان مردم منتشر میکردند. در تمام قرون وسطی در غرب، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله
______________________________
1 مدرس حوزه و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی بابل.
به خدعه و خشونت شناخته میشد و زشتترین افسانهها توسط کلیسا درباره او میان مردم اروپا انتشار مییافت. به همین جهت بود که جنگهای صلیبی را به هدف باز پسگیری سرزمین سابقاً مسیحی از دست مسلمانان به راه انداختند و درحدود دو قرن به نام جهاد مقدس و با علامت صلیب عامل قتل صدها هزار نفر شدند.
در طول قرنها، بسیاری از مکتوبات غربیها و مستشرقین در مذمت و بدگویی این شخصیت آسمانی بوده است. یکی از رکیکترین نوشتههای غرب مسیحی درباره پیامبر صلیاللهعلیهوآله «کمدی الهی» دانته است. (جهت اطلاعات بیشتر درباره این کمدی ر.ک: دورانت، 1381، ص1453ـ1433). دانته در این کمدیکه آن را تحت تأثیر شکستهای صلیبی نوشته است حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله را ـ العیاذ باللهـ چون گناهکاری که با دستان خود سینه چاک شدهاش را از هم میدرد به تصویر کشیده است. از نظر دانته، گناه حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله عبارت بود از: ترویج مذهب دروغین، دعوی نزول وحی و...
در آستانه قرون جدید، مهمترین تهدید برای اروپا ترکان عثمانی بودند. شکستهای غرب مسیحی که به سقوط مرکز کلیسای ارتدوکس به دست سلطان محمد فاتح در سال 1453 میلادی منجر شد بار دیگر شعلههای خشم نویسندگان کلیسایی را علیه شخصیت حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله برافروخت. غربیها تقریباً تا قرن هجدهم بلکه نوزدهم هیچ تلاشی برای شناخت شخصیت واقعی این پیامبر صلیاللهعلیهوآله انجام ندادند.
«تاریخ جهان» اثر هیگدن ـ راهب بندیکتی ـ که فقط سه بار و در سالهای 1387، 1495و 1527 میلادی به زبان انگلیسی ترجمه شد، داستان کبوتری را میآورد که محمد صلیاللهعلیهوآله او را تربیت کرده بود تا بالای سرش پرواز کند و او را روح القدس خوانده بود و به او وحی میفرستاد. داستان دیگر، داستان شتری است که حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله آنرا تربیت کرده بود تا فقط از دست او غذایش را بگیرد. محمد صلیاللهعلیهوآله قرآن را بر گردن این شتر آویخته بود و وقتی نزدیک میشد زانو میزد و محمد صلیاللهعلیهوآله آن را میگرفت و به مردم میگفت این پیامی آسمانی است. جذابیتهای جنسی از دیدگاه هیگدن یکی از راههایی است که محمد صلیاللهعلیهوآله برای تضعیف مسیحیت و تقویت اسلام انتخاب کرده بود.
در یک دوره کوتاه و بیشتر در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، غرب توانست آثاری عرضه کند که با نگاهی تقریباً واقعبینانه به اسلام بنگرد. افرادی مانند کارلایل، واشنگتن اروینگ، و... دراین دوره تلاش کردند نقش حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله را در کاروان بشری نشان دهند. در همین مورد، گوته سعی کرد در اشعارش تصویری زیبا از این شخصیت الهی ارایه دهد. اما شگفت این که در این دوره نیز کلیسا از مواضع خود کوتاه نیامد واین آثار از نظر او مردود و مطرود و محکوم بود و به عنوان آثار ممنوعه و کتب ضاله محسوب میشد.
متأسفانه به نظر میرسد امروز غرب به همان نقطه اول برگشته است. بوش پس از واقعه 11 سپتامبر، موضوع جنگ صلیبی را مطرح میکند، پس از آن کاریکاتورهای مبتذل درباره اسلام و پیامبر صلیاللهعلیهوآله در برخی از جراید کشورهای غربی چاپ و منتشر میشود و پس از آن، پاپ که خود را مظهر صلح و آرامش میداند، به آتش جنگ و تنازع میان اسلام و مسیحیت دامن میزند و سخیفترین تهمتها را به اسلام و حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله نسبت میدهد.
در این نوشتار سعی شده است به صورت منطقی و تحلیلی به نقد و بررسی اظهارات پاپ پرداخته شود.
پاپ چه گفت؟
پاپ بندیکت شانزدهم رهبر کاتولیکهای جهان در سخنرانی 12 سپتامبر خود در دانشگاه رگنزبرگ در بحثی، به بیان رابطه میان خردورزی و ایمان و مسئله جهاد (جنگ مقدس) پرداخت. وی در سخنان خود به نقل قولی از یک گفتوگو میان مانوئل دوم (امپراتور مسیحی بیزانس) با یک عالم دینی مسلمان ایرانی، استناد کرد که گفته بود: «به من نشان بده که محمد چه چیز تازهای ارایه کرده است؛ آیا جز چیزهای بد و غیر انسانی چیز دیگری به ارمغان آورده است؟ مثلاً او حکم میکرد که ایمانی که او وعظ میکند باید با زور شمشیر گسترش یابد».
پاپ در ادامه سخنان خود استدلال امپراتور را نیز درباره ادعایش نقل میکند که گفته بود: «خداوند به خونریزی خشنود نیست و رفتار غیر عقلانی با ماهیت وجودی پروردگار در تضاد است. ایمان ثمره روح است و نه جسم، پس هر فردی که به دنبال هدایت دیگران به دین است نیازمند توانایی خوب سخن گفتن و منطق مناسب بدون توسل به خشونت و تهدید است. برای قانع ساختن یک روح منطقی، نیاز به قدرت و هرگونه سلاح یا ابزار برای تهدید دیگران به مرگ نیست».
پاپ در ادامه سخنان خود میگوید: «امپراتور مطمئناً میدانسته است که در آیه 256 از دومین سوره قرآن آمده است که هیچ اجباری در دین نیست (لا اکراه فی الدین) اما به گفته خبرگان، این سوره مربوط به دورههای ابتدایی اسلام و زمانی است که محمد صلیاللهعلیهوآله قدرت نداشت و مورد تهدید بود. امپراتور مسلماً از قوانین مربوط به مبارزه مقدس (جهاد) که بعداً در اسلام وضع شد و در قرآن نیز ثبت شده است آگاه بود. اکنون به من نشان بده محمد صلیاللهعلیهوآله چه چیز جدیدی به ارمغان آورده است. خواهی دید که تنها مسایل شیطانی و غیر انسانی وجود دارد، مانند دستور او به گسترش دینی که وی تبلیغ میکرد از طریق شمشیر».
و میگوید: «ترویج ایمان از طریق خشونت بی معناست و در تناقض با ذات خداوندی و جوهر روح است. پروردگار با خون و خونریزی درتضاد است وغیر عقلانی رفتار کردن مغایر با ذات خداست». (خبرنامه سیاسی، فرهنگی، اجتماعی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ش 927، 6/7/85).
مدعیات پاپ درباره اسلام و پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله
اتهاماتی که پاپ در این سخنرانی در مورد اسلام و پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله مطرح میکند به شرح زیر است:
1ـ اسلام دین عقلانی نیست؛
2ـ پیامبر اسلام چیزی جز مجموعهای از آموزههای زشت و غیر انسانی و غیر عقلانی برای بشریت نیاورده است؛
3ـ اسلام دین خشونت است؛
4ـ جهاد مقدس که در اسلام به رسمیت شناخته شده است چیزی جز به رسمیت شناختن خشونت و زور در مسلمان ساختن کفار نیست؛
5ـ پیامبر اسلام هر چند در آغاز شعار آزادی عقیده و ایمان را مطرح میکرد، اما پس از قدرت یافتن، از این شعار دست بر داشت و شعار جهاد و جنگ برای تحمیل عقیده و ایمان را جایگزین آن ساخت.
پاسخ به مدعیات پاپ
در اینجا به صورت کاملاً منطقی و تحلیلی، ضمن بررسی موارد ذکر شده، ضعف و کاستیهای آن را گوشزد میکنیم.
1ـ اسلام و عقلانیت
منظور از عقل در اینجا همان نیرویی است که عامل تشخیص حق و باطل و خیر و شر است. خداوند در نهاد انسان قوهای به ودیعه گذاشته که قادر است در مسایل نظری، حق را از باطل و در مسایل عملی، خیر را از شر و منافع را از مضار بازشناسی کند. عقل در انسان نیرویی است که با آن میتوان حقایق را شناسایی کرد. عقل انسان میتواند با تکیه به معلومات و اندوخته ذهنی، مجهولات را شناسایی کند. کار عقل ادراک است و متعلق ادراک گاهی «هست و نیست» است که در اصطلاح به آن «حکمت نظری» میگویند و گاهی «باید و نباید و خوب و بد» است که به آن «حکمت عملی» گفته میشود. (مصباح، 1380، ص66ـ65).
حجیت و اعتبار عقل «بالذات» است؛ یعنی نه از طریق عقل ثابت میشود و نه از طریق نقل؛ زیرا اثبات آن از طریق عقل نامعقول است، چون فرض بر این است که حجیت آن هنوز ثابت نشده است و اثبات آن از طریق نقل نیز دور است؛ زیرا اعتبار نقل از راه عقل ثابت میشود. (مطهری، 1378،
دانشمندان زیادی در غرب درباره نسبت عقل و دین و یا عقل و ایمان بحث کرده اند که از آن جمله میتوان به آکویناس، پاسکال، ویلیام جیمز، کالون، کارت بارت، هیوم و مایکل پترسون اشاره کرد. سه نظریه اساسی در میان نظریه پردازان غربی در باب نسبت عقل و ایمان یا عقل و دین مطرح شده است: عقل گرایی حداکثری، عقل گرایی انتقادی و ایمان گرایی محض. (ر.ک: مایکل پترسون و دیگران، 1379).
در میان دانشمندان اسلامی نیز در این باره اختلاف نظر وجود دارد. اهل حدیث و حنابله که به سلفیه معروفاند منکر به کارگیری عقل در دین هستند و بحثهای عقلی را در امور دینی بدعت میشمارند. (ر.ک: مطهری، 1368، ج 2، ص 26 و سبحانی، 1416، ج1، ص 130).
اما فرقههای دیگر اسلامیـ اعم از امامیه، معتزله و اشاعره ـ با اختلاف دیدگاهها، به کارگیری عقل را در اعتقادات دینی روا و بلکه لازم میدانند. (ر.ک: مطهری، 1380، ج 3، ص101ـ65 و ج6، 1382، ص 887ـ883).
طرح مباحث عمیق الهی از طرف ائمه اطهار و در رأس آنها حضرت علی علیهالسلام باعث شد که عقل شیعی از دیرباز، به صورت عقل فلسفی و استدلالی درآید. ذخیرههای علمی ارزشمندی که از پیشوایان دینی شیعه به جای مانده است، باعث شده است که علمای شیعه در مباحث دینی به مباحث عقلی روی آورند. (ر.ک: طباطبایی، 1376، ص 105ـ102).
در باب حجیت و اعتبار عقل از منظر دین اسلام، میتوان به آیات و روایات فراوانی استشهاد نمود. در قرآن کریم 49 بار مشتقات عقل، 18 بار مشتقات فکر، 20 بار مشتفات فقه و صدها بار علم و مشتقات آن به کار رفته است.
در برخی روایات شیعه، از عقل به عنوان «حجت باطنی» خداوند، در کنار حجت ظاهری او، یعنی انبیا، نام برده شده است. در پارهای از آنها دینداری لازمه خردورزی و خردمندی معرفی گردیده است و در برخی دیگر، عقل، وسیله عبودیت پروردگار و تحصیل بهشت و معیار ثواب و عقاب دانسته شده است. (کلینی، 1365، ج1، باب العقل و الجهل). در برخی از آیات قرآن کریم، نادیده گرفتن عقل، باعث سقوط انسان تا مرحله «شرالدواب» (انفال/ 22) و در برخی دیگر، عامل آلودگی انسان به پلیدی (یونس/100) معرفی شده است.
برخی دیگر از آیات قرآن بر اعتبار و حجیت عقل دلالت دارند که تعدادی از آنها به شرح زیر است:
1ـ آیاتی که برای اثبات اعتقادات دینی، مانند توحید و نبوت و معاد، به برهان عقلی و فلسفی
متوسل شده است؛ (انبیا/22، مومنون/ 91ـ90 و انعام/ 91).
2ـ آیاتی که از مخالفان اسلام میخواهد برای ادعاها و اعتقادات خویش برهان اقامه کنند؛ (بقره/111).
3ـ آیاتی که به فلسفه برخی از احکام، مانند وجوب نماز و روزه و حج و حرمت شراب و قمار و ربا، اشاره دارد؛
4ـ آیاتی که مسلمانان را به پرسشگری در مجهولات از دانایان دعوت میکند؛ (نحل/43، انبیا/ 7).
5ـ آیاتی که مسلمانان را به اصل اجتماعی شور و مشورت و بهره گیری از تجربیات و عقول دیگران دعوت میکند؛
6ـ آیاتی که مسلمانان را به شنیدن دیدگاهها و سخنان مختلف و سپس تجزیه و تحلیل و گزینش بهترین آنها دعوت میکند. (زمر/ 18ـ17).
صدرالمتألهین شیرازی که در کتابهای فلسفی خویش اهتمام زیادی در عقلانی نشان دادن معارف و آموزههای دینی دارد درباره نسبت عقل و دین میگوید: «شرع و عقل با هم تطابق دارند. منزه است شریعت پاک حقه الهیه از این که احکام و آموزههای آن ناسازگار با معارف عقلی یقینی ضروری باشد و نابود باد فلسفهای که قوانین آن با کتاب وسنت سازگار نباشد». (صدرا المتألهین شیرازی، 1981، ج8، ص 33).
علامه طباطبایی نیز در این باره مینویسد: «خدای متعال در هیچ جای از کتاب مجیدش ـ حتی در یک آیهـ بندگان خود را مأمور نکرده است به این که او را کورکورانه بندگی کنند و یا به یکی از معارف الهی او ایمان کورکورانه بیاورند یا طریقه ای را کورکورانه سلوک نمایند». (طباطبایی، 1414، ج5، ص 255).
جالب این است که در فقه اسلام «عقل» در کنار کتاب وسنت و اجماع به عنوان یکی از منابع و مدارک فقهی به رسمیت شناخته شده است. در همین مورد فقها و اصولیون به تلازم عقل و شرع که به «قاعده ملازمه» موسوم است عقیده دارند: «کل ما حکم به العقل حکم به الشرع و کل ما حکم به الشرع حکم به العقل» (مظفر، 1386، ج2، ص 127).
2ـ پارهای از آموزههای متعالی اسلام
همانگونه که اشاره شد، یکی از نکتههایی که در سخن پاپ به آن تصریح شده است تهی بودن اسلام از آموزههای خوب، متعالی و انسانی است. به نظر میرسد این ادعا به قدری واهی و بی اساس است که حتی نویسندگان غربی و اروپایی نیز بر غیر منصفانه بودن آن اعتراف دارند. نویسندگانی همچون گوستاولوبون و ویل دورانت و... بر برتری و فوق العادگی آموزههای اسلام تأکید و تصریح دارند. (دورانت، پیشین، ص219 و گوستاو لوبون، 1347، ص751).
در اینجا به برخی از آموزههای ارزشمند و متعالی اسلام اشاره میشود:
1ـ دعوت به توحید و یکتا پرستی و مبارزه با بت پرستی و شرک؛ پیامبر اسلام از همان روزهای اول بعثت خویش به مبارزه با اعتقادات خرافی و بی اساس مانند بت پرستی وشرک پرداخت (کافرون/23 و نجم/19). کفار برای منصرف ساختن پیامبر به هرگونه تهدید و تطمیع دست زدند اما کاری از پیش نبردند. انتظار آنها این بود که پیامبر صلیاللهعلیهوآله در این موضوع به نوعی مجامله و ملاحظه تن دهد که پیامبر به فرمان خدا آنها را مأیوس ساخت. (قلم/9 و اسراء/75ـ74).
2ـ دعوت به عدل و انصاف در معاملات و مبارزه با رباخواری؛ یکی ازعادات زشت و غلط جاهلی ربا خواری آن هم به صورت فاحش و چند برابر بوده است. پیامبر به فرمان خدا به مبارزه بی امان علیه این فرهنگ غلط برخاست. (بقره/280ـ275).
3ـ مبارزه با کشتن و زنده به گورکردن دختران؛ (اسراء/31 ونحل/59ـ58).
4ـ مبارزه با هر گونه فحشا و ابتذال اخلاقی؛ (اسراء/32، انعام/ 151 و اعراف/33).
5ـ مبارزه با آدمکشی و خونریزیهای غلط و بی اساس (انعام/151، اسراء/33، نساء/29ـ30).
6ـ مبارزه با باورهای غلط درباره زن؛ (نحل/ 58، نساء/ 7 و 32 و نحل / 97).
7ـ مبارزه با انکار معاد و حیات اخروی؛ (سجده/ 12ـ11، یس /81ـ78، قیامت/ 10ـ3 و جاثیه/24).
8ـ مبارزه با اعتقاد به تثلیت و ابن الله دانستن حضرت مسیح؛ (نساء/ 61ـ59، 158ـ157 و 172ـ171).
9ـ مبارزه با یک سلسله عادات غلط درباره ازدواج، مانند شوهر دادن دختر قبل از تولد و نکاح شغار، (معاوضه دختران یا خواهران) وشوهر دادن دختر بدون اذن و رضایت او؛ (ر.ک: مطهری، 1376، ص 75ـ73).
10ـ تأکید و توصیه فراوان به علم آموزی وتوسعه علم و دانش بدون هیچ گونه محدودیت مکانی و زمانی و جنسیتی؛
11ـ دعوت به تعقل و تدبر و تفکر در همه امور زندگی؛ (ص/29، بقره/44، انعام/32 و ملک/10).
12ـ تکریم و تجلیل ازمقام و موقعیت انسان و بالا بردن او تا حد خلیفةاللهی (بقره/30) و آگاه به اسمای الهی (بقره/ 31) و برتر از فرشتگان (بقره/ 34) و بهرهمند از نفخه الهی به نام روح؛ (ص / 72).
13ـ نفی هرگونه تبعیض ناروا از جهت نژاد، زبان و رنگ؛ (حجرات/13 و روم/ 22).
14ـ به رسمیت شناختن علم، تقوی، جهاد، ایمان وعمل صالح به عنوان ملاک برتری و امتیاز؛ (نساء/ 95، حجرات/ 13، سجده/18، زمر/9، مجادله/11 و نحل /97).
15ـ تأکید بر نقش انسان و اراده و اختیار او در تعیین و تغییر سرنوشت فردی و اجتماعی خویش؛ (رعد/11، انسان/3 و نحل /112).
16ـ تأکید بر زندگیگرایی و مبارزه با زندگیگریزی، رهبانیت و گوشه گیری و فرار از زندگی؛ پیامبر فرمود: «لارهبانیة فی الاسلام، رهبانیة امتی الجهاد» (ابن اثیر، ج 2، ص 280 به نقل از: مطهری، 1378، ج 2، ص 242).
اسلام آخرت گرایی را درمتن زندگی گرایی قرار داد. از نظر اسلام، راه آخرت از متن زندگی و مسئولیتهای زندگی دنیایی میگذرد. (مطهری، پیشین).
17ـ ارایه برنامهها و مقررات فراوان اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حقوقی به بشر؛ (پیشین، ص 242).
18ـ به رسمیت شناختن حقوق و آزادیهای فردی؛ از نگاه اسلام، فرد از نظر سیاسی، اقتصادی، قضایی و یا اجتماعی حقوقی دارد. از نظر سیاسی، حق مشورت و حتی انتخاب دارد؛ از نظر اقتصادی، حق مالکیت بر محصول کارخویش و حق معاوضه، مبادله، صدقه، وقف، اجاره، مزارعه، مضاربه و غیره؛ از نظر قضایی حق اقامه دعوا و احقاق حق و حق ادای شهادت؛ از نظر اجتماعی حق انتخاب شغل، مسکن، رشته تحصیلی و غیره و از نظر خانوادگی، حق انتخاب همسر دارد. (پیشین، ص 242).
19ـ قداست کار، شغل و حرفه؛ اسلام دشمن بیکاری است. اسلام انگل جامعه بودن را در هر شکل مذمت نموده است. (حر عاملی، پیشین، ج12، ص 13 و 43).
20ـ قداست دفاع از حقوق فردی و اجتماعی و مبارزه با متجاوزین به حقوق افراد و جامعه؛ (نساء / 148، کلینی، پیشین، ج5، ص 60 و نهجالبلاغه، نامه 53).
21ـ دعوت به همزیستی مسالمتآمیز؛ از نظر اسلام، مسلمانان میتوانند در داخل کشور خود با اهل کتاب در صورت رعایت شرایطی، همزیستی مسالمت آمیز داشته باشند و با همه کفارـ اعم از اهل کتاب و غیر آنهاـ براساس مصالح عالیه اسلام پیمان صلح و عدم تعرض منعقد نمایند و یا در موضوعات مورد قبول و نیاز طرفین، قراردادهایی ببندند. این قراردادها و پیمانها محترم و واجبالرعایه است. (مطهری، پیشین، ص 250ـ249).
22ـ ممنوعیت استثمار؛ اسلام، استثمار به معنی بهره کشی بلاعوض از کار دیگران، را به هر شکلی ناروا میشمارد. (پیشین، ص 245).
3ـ اسلام و خشونت
اسلام برخلاف ادعای برخی از غربی ها، دین رحمت و رأفت است نه خشونت. در اینجا به پارهای از آموزههای اسلام و سیره پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله که بر این مدعا دلالت دارد اشاره میکنیم:
1ـ قرآن کریم رمز موفقیت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله را رحمت و رأفت و نرم خویی او دانسته است و در این
مورد میفرماید: «از رحمت خدا بود که با مردم، نرم خوی بودی، اگر سنگدل و خشن و تندخو بودی از اطرافت پراکنده میشدند. پس، از خطاهای آنان درگذر و از خداوند برای آنها آمرزش بطلب و با آنها در کارها مشورت کن» (آل عمران/ 159).
در این آیه، علاوه بر اینکه خداوند به نرم خویی پیامبر اشاره میکند، به وی دستور میدهد از لغزشهای مردم درگذرد و برای آنها طلب آمرزش نماید و در کارها با آنها مشورت نماید.
بزرگترین نمونه عفو و گذشت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله عفو عمومی مشرکین مکه پس از فتح مکه است؛ مردمی که بدترین برخوردها و زشتترین توهینها و خشنترین جنگها را نسبت به پیامبر و یاران او روا داشتند اما پیامبر صلیاللهعلیهوآله پس از پیروزی از مسیر رحمت و رأفت اسلامی خارج نشد و شعار «الیوم یوم الرحمه، الیوم اعزالله قریشا» را اعلام کرد. (سبحانی، پیشین، ص449ـ448).
2ـ پیامبر اکرم رسالت الهی خود را مدارا و سهل گیری با مردم معرفی میکند. در روایتی از پیامبر اکرم آمده است: «خداوند مرا مبعوث نکرد که با زور با مردم رفتار کنم بلکه برانگیخت تا معلم و آسان گیر برای آنها باشم.» (حنبل، ج 5، ص 79، ش 14522) و یا آمده است که جبرئیل به نزد پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله آمد و به او گفت: ای محمد!، پروردگارت به تو سلام میرساند و میفرماید: «با خلق من مدارا کن» (کلینی، پیشین، ج4، ص354).
3ـ شریعت اسلام، شریعت سمحه و سهله است؛ یعنی قوانین اسلام سختگیرانه نیست و هر حکمی از احکام اسلام در شرایط عسر و حرج و اضطرار برداشته میشود. (بقره/ 185، حج / 78 و کلینی، پیشین، ج5، ص 493).
جالب این است که در فقه اسلامی قواعدی مانند «لا حرج»، «لا ضرر»، «نفی اضطرار، جهل، نسیان و اکراه»، «اصالة البرائه»، «اصالة الحلیه»، «اصالة الطهاره»، «اصالة الصحه»، «قاعده ید»، «سوق مسلمین»، «تجاوز» و «فراغ» آمده است که همگی بر سماحت و سهولت مقررات اسلامی دلالت دارد. توضیح این قواعد مهم فقهی از حوصله این بحث خارج است.
4ـ اسلام دینی است که به همزیستی مسالمت آمیز اهتمام جدی دارد. واژه اسلام از «سلم» گرفته شده است که متضمن معنای سلامت و امنیت و صلح و صفا است. قرآن کریم به مؤمنان دستور میدهد همگی در حوزه صلح و سلم وارد شوند. (بقره / 204). خداوند به پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله دستور میدهد که اگر دشمنان تو از در مسالمت و آشتی با تو وارد شدند تو نیز از فرصت استفاد کن و به این درخواست پاسخ مثبت بده و در صورت نگرانی نسبت به خدعه و نیرنگ آنها بر خدا توکل کن که او یاور توست. (انفال/ 62ـ61 و نساء/ 90).
قرآن کریم با جمله «الصلح خیر»(نساء / 128) صلح را یک اقدام برتر فرا راه روابط فردی و
اجتماعی بشر مطرح نموده است.
اسلام تفکر همزیستی مسالمت آمیز با پیروان ادیان الهی را به صورت اعلامیه جهانی مطرح و همگان را به ائتلاف و اتحاد جهانی دعوت نموده است. (آلعمران/64).
سیره عملی پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله در انعقاد پیمانهای صلح و عدم تعرض با گروههای مختلف اهل کتاب و حتی مشرکان، حکایت از روحیه صلح طلبی اسلام و ضرورت همزیستی مسالمت آمیز دارد. پیمان ترک مخاصمه ده ساله پیامبر صلیاللهعلیهوآله با مشرکان مکه (صلح حدیبیه) و سایر پیمان ها، نشانهای از توجه و تلاش اسلام برای نفی خشونت میان انسانها میباشد. (توبه / 4).
امام علی علیهالسلام نیز در عهدنامه مالک اشتر، بر مطلوبیت صلح تأکید فراوان دارد. (نهج البلاغه، نامه 53).
5ـ از آموزههای مهم پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله توصیه به مدارا و سهل گیری حاکمان و کارگزاران با مردم است. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله وقتی معاذبن جبل را به عنوان والی خود به یمن اعزام کرد، در ضمن سفارشهای خود به او فرمود: «بر تو باد که با مردم مدارا کنی و تا آنجا که حقی ضایع نشود آنها را مورد عفو قرار دهی» (بحرانی، 1400، ص 25) و یا به او دستور داده است: «بر مردم آسان گیر و سخت نگیر، بشارت ده و خوشحال کن و بدبینی ایجاد نکن» (سیره ابن هشام، 1377، ج 1، ص237).
در سفارشهای امام علی علیهالسلام به مالک اشتر رفق و مدارای با مردم به صورت بسیار برجسته مطرح شده است (نهجالبلاغه، نامه 53).
6ـ براساس آموزههای اسلام، خداوند نیز با مردم اهل مدارا و نرمش و عفو و گذشت است و در آیات فراوان بر رحمان و رحیم و غفور و عفو بودن خداوند تصریح شده است. (حمد/3، غافر/7، طه/82، نوح/10 و زمر/ 53).
7ـ اسلام از پیروان خود خواسته است در برخورد با مردم، اهل مدارا و نرم خویی و حلم و عفو و گذشت و کظم غیظ باشند، و عیوب و لغزشهای مردم را بپوشانند واهل تجسس در امور دیگران و عیب جویی نباشند. (کلینی، پیشین، ج 4، ص 107، 354و 356؛ محمدی ری شهری، پیشین، ج4، ص 159 و نهجالبلاغه، کلمات قصار، شماره 11). قرآن کریم در آغاز هر سوره به دو صفت رحمان و رحیم در کنار اسم الله اشاره مینماید.
4ـ جهاد و خشونت
اصلیترین موضوع در سخنرانی پاپ، مسئله جهاد مقدس اسلامی است. در نگاه پاپ، مقدس شمرده شدن جهاد در اسلام چیزی جز مقدس شمردن جنگ و خشونت و قساوت نیست، مشروعیت جهاد در اسلام به معنای مشروعیت به کارگیری زور و تحمیل در مسلمان ساختن کفار است. در حالی که
خشونت، به طور مطلق محکوم و به کارگیری آن جهت دیندار ساختن مردم بیشتر محکوم است.
با توجه به اهمیت این موضوع و نیز با توجه به تبلیغات چند صد ساله مسیحیان و اروپائیان در این مورد، جا دارد با تفصیل بیشتری به این موضوع پرداخته شود. تحلیل این موضوع را در دو بخش دنبال میکنیم: الفـ دیدگاه اسلام درباره به کارگیری زور و خشونت در مسلمان ساختن مردم؛ ب: حقیقت و ماهیت جهاد مقدس در نگاه اسلام.
ادامه مطلب...
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 23 صفحه بعد